جونم ومیذارم پا ولایت ومیمونم پای دینم
کلّنا فِداکِ یاعقیله رو میذارم روی سینم
روزی که سرم بره برای زینبیه رومیبینم
------------
به اشک سینه زن به جسم بی کفن
به غربت حسن
------------
شهـــــــیدبشم بشم مدافع حرم
شهــــــید بشم این التماس آخرم
شهــــــیدبشم همش میگم بایدبرم
شهــــــیدبشم
شهـــــــیدبشم تادِین من ادا بشه
شهـــــــیدبشم تاحاجتم روا بشه
شهـــــــیدبشم روزیم یه کربلابشه
شهـــــــیدبشم
عمریه که باعنایت امام رضاسرم به راهه
دلخوشیِ کل سال من محرم وپرهن سیاهه
عقده ی قدیمیه دلم بوسیدن دوبارگاهه
-------------
وقتی پاروضتم میون جنّتم
خوش به سعادتم
--------------
ســــــعادتم اینه که پای روضتم
ســــــعادتم اینه که جلـــــدهیئتم
ســــــعادتم مساوی باشـــــــهادتم
سعــــــــادتم
شـــــــــهادتم قشنگترین سعادته
شـــــــــهادتم مساوی باشفاعته
شـــــــــهادتم نشونه ی ارادته
شــــــــهادتم
محمد نوبهاری-قاسم جنابین-مداحی استودیویی-مدافعان حرم
تو را دارم چه غم دارم؛ابالفضل ای علم دارم
چه سان نعش تو بردارم؛چه سان رو در حرم آرم
نه قوت در کمر دارم؛ابالفضل ای علم دارم
نگهبان حرم عباس؛امید خواهرم عباس
پناه دخترم عباس؛چه سان نعش تو بردارم
بیا برگرد خیمه ای کِس و کارم؛منو تنها نگذار ای عَلَم دارم
نام:عالی اَعلی حیدر
خواننده:علی فانی
متن:
عالی اَعلا حیدر
والی والا حیدر
حکم تو حکم یزدان
شاه بی همتا حیدر
دست حق جان احمد
همسر زهرا حیدر
لحظه های شیدایی ذکر حیدر می گیرم
نور مطلق می پوشم از سیاهی پر گیرم
تشنه عشق اویم از غم جز او سیرم
ای همه رویایم تو کُن به وصلت تعبیرم
آرزویم، آبرویم، گفتگویم یا مولا
عالی اَعلا حیدر
والی والا حیدر
حکم تو حکم یزدان
شاه بی همتا حیدر
دست حق جان احمد
همسر زهرا حیدر
ای تو جان پیغمبر ای نفس های زهرا
ای که خفتی در بستر زیر صد تیغ برّا
ای که دادی بهر حق در نمازی بی همتا
در رکوعت انگشتر، در سجودت فرقت را
ای تو ایمان، جان قرآن، یا علی جان یا مولا
عالی اَعلا حیدر
والی والا حیدر
حکم تو حکم یزدان
شاه بی همتا حیدر
دست حق جان احمد
همسر زهرا حیدر
فاطمه می خندد یا مهر و مه را می بینم
نور مطلق می پوشم، تیرگی را برچینم
پر گشایم تا زهرا، آفتاب او من شبنم
گر ز کیشم پرسد کس، مِهر زهرا شد دینم
ای تو کوثر، ای تو مادر، سیاه سر یا زهرا
عالی اَعلا حیدر
والی والا حیدر
حکم تو حکم یزدان
شاه بی همتا حیدر
دست حق جان احمد
همسر زهرا حیدر
نام:خورشید در قفس
خواننده:علی فانی
متن:
زندان رواق روشنی شد
غرق نورت دیوار ها
نمناک است شمع حضورت
ابلیس ها مَست اند هنگام عبور اَت
زنجیر،تسبیحی به دستان صبورت
این بند ها در بند زلف دلپذیر اَت
موسی در بندی و هارون ها اسیرت
ای هفت دریا خیره در پهنای صبرت
هفت آسمان یک برکه در دریای صبرت
ای هفت شهر عشق در معنای صبرت
زانو زدند ایوب ها در پای صبرت
در نیلی شلاق و آن بازو خدایا
زنجیر بر آن قامت دلجو خدایا
چنگال زندان بان و آن گیسو خدایا
خون وشکست طاق آن ابرو خدایا
موسی ما از تور سینا بی عصا رفت
تخت سلیمان باز با باد صبا رفت
این نوح روی موجی از اشک و دعا رفت
آه پر کشید و دلش پیش رضا رفت
وا میکند بر روی ما بُن بست ها
باب الحوائج شو بگیرد دست ها را
نام:دستی که خسته بود
خواننده:علی فانی
متن:
دستی که بسته بود
می شُست بی صدا
دستی که خسته بود
در زیر نور ماه
گلبرگ گُل کبود
گل ها فَسُرده بود
جُرم علی چه بود
روی عدو سیاه
یا فاطمه یا فاطمه
آتش زدی به جانم
بانوی بی نشانه
گفتی مرا کفن کُن
مظلوم من شبانه
آهــــــــــــ
سردار بَدر و خیبر
دیگر ز پا فتاده
دستی به دوش سلمان
دستی به سر نهاده
یا فاطمه یا فاطمه
یابن الحسن کمک کم
جَدِ مطهرت را
بیرون ببر ز خانه
طابوت مادرت را
آهــــــــــــ
روزی تو خواهی آمد
از قُربت زمانه
می آوری نشان از
آن قبر بی نشانه
یا فاطمه یا فاطمه
زیر باران دوشنبه بعد از ظهر
اتفاقی مقابلم رخ داد
وسط کوچه ناگهان دیدم
زن همسایه بر زمین افتاد
سیبها روی خاک غلطیدند
چادرش در میان گرد و غبار
قبلا این صحنه را… نمیدانم
در من انگار میشود تکرار
آه سردی کشید، حس کردم
کوچه آتش گرفت از این آه
و سراسیمه گریه در گریه
پسر کوچکش رسید از راه
گفت: آرام باش! چیزی نیست
به گمانم فقط کمی کمرم…
دست من را بگیر، گریه نکن
مرد گریه نمیکند پسرم
چادرش را تکاند، با سختی
یا علی گفت و از زمین پا شد
پیش چشمان بیتفاوت ما
نالههایش فقط تماشا شد
صبح فردا به مادرم گفتم
گوش کن! این صدای روضهی کیست
طرف کوچه رفتم و دیدم
در و دیوار خانهای مشکی است
کوچه را چون دوباره مینگرم
تا مدینه دلم کند پرواز
گریه، مادر، دوشنبه، در، کوچه
راستی! فاطمیه آمد باز …