نام:دست من و دامنت رُقیه
مداح:کربلایی محمد علی بخشی
سبک:شور
متن:
دست من و دامنت رُقیه برسانم کربلا
دل من عاشق بی قراره برسانم خیمه گاه
برای دیوانه این افتخاره که سگ دربار اَت بماند
خدا اَشک هایم را دید یه روزی ایشاء الله من را به تو برساند
کربلا کربلا کربلا کربلا،
مادام یه حضرتی دل بست یه رعیتی
از خواهش گدا نگذست به راحتی
تو هَم یه تُربتی من هم یه غُربتی
تو شاه کربلا من بچه هیئتی
پرده کنار برود این اعتبار برود
این آبرو را تو دادی نگذار برود
میشه مَگر کم از تو انتظاربرود
شاهی که دید اَن پروردگار برود
بطلب ما را سینه زن ها را
قربان دست اَت بزن امضاء را
ببینیم خدا چی میخواهد
شاه کربلا میخواهد یا امام رضا چی میخواهد
من که دوباره مجنونم شما رو نمیدانم
من که باز ابر بارونم شما را نمیدانم
شب های هیئت دیوانه اَم شما را نمیدانم
عشق جز عشق حسین نمیدانم
ذکری جز ذکر حسین نمیخوانم
روضه سوزانده تا استخوانم
کربلا آتیش زده با سامانم
من که دوباره حیرانم شما رو نمیدانم
تو فکر صحن و ایوان اَم شما را نمیدانم
کرده حرم جان به جانم شما را نمیدانم
چشم را بستم و توی خیابانم
حریان یک شاه و یک پهلوانم
پهلوان نسخه وشاه درمانم
من بی عباس و حسین نمیاتوانم
وای چنان مستم که چون خونخانه می جوشم
وای من این مستی به صد میخانه نفروشم
وای منم طوفان چاوشم که نتوان کرد خاموشم
ذکر روز و شب بچه گی اَم تا حالا
اللهم الرزقنا کربلا اللهم الرزقنا کربلا