نام:
سخنران:آیت الله وحید خراسانی
متن:(چکیده)
فهم مطالب شعبان و امام زمان از فهم انسان خارج است،قرآن چیست؟
نام:
سخنران:آیت الله وحید خراسانی
متن:(چکیده)
فهم مطالب شعبان و امام زمان از فهم انسان خارج است،قرآن چیست؟
بوی بهار و عطر اقاقی
می خانه گرم است آمده ساقی
مجنون،می بیند روی لیلا را
باران می بوسد روی دریا را
عشقت میگیرد همه ی دنیا را
بقیه الله فی الارض عشق تو به دنیا می اَرزد
تو رو ببینم کاش آقا جان یک لحظه
به حق ثامن الحجج عجل لولیک الفرج
حاج جسین سیب سرخی-نیمه شعبان-ولادت امام زمان-سرود-هیئت روضه العباس
صدای پای کسی از بهشت می آید
خدای عاطفه و سرنوشت می آید
به عطر یاس حسین این سرشت می آید
کسی که ناحیه ها را نوشت می آید
به صورتش جلات پیمبری دارد
میان حنجره اَش صوت حیدری دارد
شب تولدش آغاز عاشی شد
ترانه ساز گُل سرخ رازقی سد
نوید آمدنش صبح صادقی شد
به خوانمش چه! که قرآن ناطقی میشد
به روی دوش پدرش سخنوری می کرد
به گاهواره اش از خَلق دلبری می کرد
رسید و از دل بابا گرفت غم ها را
رسید و چشم تَرش آفرید دریا را
رسید و رنگ خدا داد اهل دنیا را
رسید تا که کند زنده یاد زهرا را
رسید و از قدمش باغ ها شَکوفا شد
رسید و سبز ترین سبز پوش زهرا شد
ستاره های بهشتی به پاهایش میریزد
سبد سبد گُل یاش از نگاه اَش میریزد
نگاه فاطمه از خنده هایش میریزد
فرشته بال و پرش را به راهش میریزد
رسید و با قدم خود بهار را آورد
به دست کوچک خود ذوالفقار را آورد
ملائکه همه جمع اَند دور بالینش
دل شیعه بَرَد خنده های شیرینش
به غیر راه خدا نیست شیوه ی دینش
مرام حضرت زهرا است رسم و آیینش
سبد سبد گُل نرگس نثار پاهایش
چه ناز خواب شده در کنار بابایش
کمال مرتضوی میچکد ز رُخسارش
تمام خلق زمین و زمان گرفتارش
و انبیاء همه شاگرد رفتارش
هزار میثم تمار هم سَرِ دارش
دمیده از نفسش آه سور اسرافیل
و بالش سرش از بال های جبرائیل
به دست حیدری اَش زُهره و زُحل دارد
چه قدر بر لب شیرینش خود عسل دارد
صفا بارزی از رب بی بدل
و جبرئیل بر لبش دو صد غزل دارد
گُشود لب به سخن لا اله الا الله
محمد است رسول و علی ولی الله
عجب نگاه ملیحی به چهره اَش دارد
عسل نه از لب او عطر یاس می بارد
به باغ فاطمه بذر بهشت می کارد
اگر که پرده ز رخسار خیش بردارد
بهشت آتش دوزخ که سرد میگردد
نفس به سینه گرفتار درد میگردد
اگرچه خُلق نکویش به مصطفی رفته
و ساحت و جبروتش به مرتضی رفته
به صبر و هلم و بلاغت به مُجتبی رفته
خلاصه رفته به زهرا که تا خدا رفته
کِرِشمه های نگاهش دل از پدر بُرده
و مُهر سوره ی کوثر با بازه اَش بُرده
خدا صدای علی را به حنجرش بخشید
گناه حیدریون را به خاطرا اَش بخشید
طواف کرب و بلا را به نوکرش بخشید
بهشت و هرچه در آن را به مادرش بخشید
صفات بارز او را فقط خدا داند
و قدر لعل لبش را فقط خدا داند
مقابل سخنانش سخنواران هیچ اَند
به دلبری دلش خیل دلبران هیچ اَند
به علم و هلم و وقارش پیمبران هیچ اَند
به اوج بنده گی اَش هم بندگان هیچ اَند
که او تمام وجودش وجود لم یزلی است
اساس و پایه ی دینش اساس و راه علیست
خدا شفاعت ما را به دست او داده
گناه خلق بشر را که شست و شو داده!
به ما به خاطر او قدری آبرو داده
ما تشنه اییم و خدا دست او سبو داده
چه میشود که فقط در کنار حق باشم
گدا او شوم و او نگار من باشد
کمی به داغ فراقش دُچار کن ما را
شبی کنار خودش همجوار کُن مارا
به بیقراری او بیقرار کُن مارا
به تیر معرفت او شکار کُن مارا
بگیر پرده ز رویش که مُبطلا بشوم
قضا شدم به حضورش اگر ادا نشوم
چه خوب بود نگاهش کمی با ما برسد
به ما به خاطر زهرا کمی عَطا برسد
بیاید و قدم ما به کربلا برسد
بیاید و به حساب دو بی حیا برسد
بیاید و کمی دعایم اثر بدهد
به این کبوتر بی بال،بال و پر بدهد
رسول و هادی و مشکل گُشای عالم اوست
فرشته ای به لباس شریف آدم اوست
به سید الشهدا بانی محرم اوست
کتاب مقتل علامه مقرم اوست
قسم به فاطمه امروز سینه بی تاب است
امام عصر پی کاروان ارباب است
کربلایی جواد مقدم-مدح-نیمه شعبان-ولادت امام زمان-هیئت بین الحرمین طهران
تعداد صفحات : 2