ارباب سلامِ من به پیکر تو؛به پاره پاره حنجر تو
به روی نیزه ها سرِ تو؛ارباب شهنشه ذبیح العطشان
تنت فتاده در بیابان؛سرت حراج نیزه داران
عبا را بردند،ردا را بردند؛عبا را بردند،ردا را بردند
سر زخمی شما را بردند؛سر زخمی شما را بردند
کجای دشتی مقطع گشتی؛گهی در گودال گهدی در تشتی
ارباب چه کرده با تو شیبِ گودال؛و پیکری که گشته پامال
و خواهری که رفته از حال؛ارباب چه بد سرِ تو را بریدند
تنِ تو را به خون کشیدند؛مگر که زینب و ندیدن