آخر میآد،بابا برای دیدن دختر میآید؛از گریه هایش،اشکِ زمین و آسمان ها در میآید
کُنج خرابه،دارد برای دیدن دختر میآید؛میترسم اینجا،از شامیان هرچه بگویی بر میآید
خلخالُ کم بود،حالا برای بردن معجر میآید؛گفتی رقیه،دارد صدایت از ته حنجر میآید
تو رفتی پدر،بی خبر بی خبر،شدم در به در در به در؛تو رفتی پدر،بی خبر بی خبر،شدم در به در در به در
من از داغ تو افسرده اَم،باید بعد از تو میمردم؛زمین خوردی،زمین خوردم
زمین خوردم،سر زانو هایم زخمه؛زمین خوردی مثل من لبایت زخمه
زمین خوردم،جای بوسه هایم زخمه؛زمین خوردی بمیرم چشایت زخمه
پر از دردی،پر از دردم؛به دنبال تو میگردم،گُم اَم کردی،گُم اَت کردم
گم اَم کردی،گل های سرم گم شد؛گم اَت کردم؛تو انگشترت گم شد
گم اَم کردی،آخر معجرم گم شد؛گم اَت کردم،بابا دخترت گم شد
بهم ریختم،مثل عمه،قدم شد خم؛بهم ریختم،مثل عمه،قدم شد خم
تا سایه اَت از سرم کم شد،بهم ریختی،بهم ریختم
بهم ریختم،موهای سرت ریختی؛بهم ریختی موهای سرم ریخته
بهم ریختم،چی دور و برت ریخته؛بهم ریختی،چی دور برم ریخته