نداری غیر گناه خاطره ی بهتری از من؛با همین مهربانی هایت چه دلی میبری از من
نکنه محرم بگذر و نَگذری از من؛میدانم خیلی بدم من،سر عقل نیامدم من،راه بخشیده شدن را بلدم من
میگم یا حسین،می بخشی منو؛میگیری دست این سینه زنو
چه شبایی بود که تا سحر توی حرم می ماندم؛روز عاشورا خودم را پای شش گوشه رساندم
توی قتله گاه برایت زیارت ناحیه خواندم؛تویی آن نسیم رحمت،تویی آن راه سعادت،آنکه می رسد به دادم تو قیامت
نمی توانم از تو من دل بکنم؛نمی توانم از تو من بگذرم،فدای بچه هایت پدر،مادرم
میگم یا حسین،می بخشی منو؛میگیری دست این سینه زنو