می بندم عهدی تا قیامت با دلی که از عشقت پریشونه
حسن روی قلبم نوشتم تا بدانند صاحب دارد این خونه
محاله یک لحظه از عشق تو جدا شوم؛که دنیا دنیاست غلام نوکر هایش هستم
کرار زاده اینِ تو خودت کراری؛اسرار زاده اینِ تو خودت اسراری
آقا از لطف مادر زهراء اگه نزدیک شما؛میشودم فدای چشم های مسیحایی
همه ایل و قو م و رگ و کیش اَم؛که هر چی دارم من ز هرچی دادی شد
دلم آماده تا حسن آبادی شد
دریا زاده اینِ تو خودت دریایی آقازاده اینِ تو خودت اقایی
بیا امشب از دست آقامون هرچی حاجت در دنیاست
آخه میگویند به مادرش رفته؛کرامت ارث مادرش زهراست
میخواهم امشب آقا روا کنی دعایم را؛یه امضا کن زیر جواز کربلا اَم را
مهتاب زاده اینِ تو حودت مهتابی ارباب زاده اینِ تو خودت اربابی