چه خبره بازار شام،همه اومدن روی بام؛همه اومدن دیدن،سر بابام
تنش زیرِ خاکِ،دلش میتپه برای من پر شکسته؛سرش روی نیزه،قرآن میخونه برای من سرشکسته
این روزا برای ما عجیب نیست؛هیچ کسی شبیه ما غریب نیست
کبودی دور و بر چشمام شاهدِ روز و حالمه؛به شیر خواره مون رحمی نکردن من که دیگر سه سالمه
به یتیم تو خندیدن،پای سر تو رقصیدند؛توی کوچه ها نامحرما،منو دیدن
لباس اسیری دل پُر خون؛سوغاتی این کاروانه
توی نیزه نگاه کن که خاتم تو؛غنیمتی این ساربونه
کشتن ما از اینا بعید نیست؛با وجود به موندنم اُمید نیست
اینا ما رو خارجی میدونن؛همینه که پریشونم
یه بار دیگه قرآن بخوان تا باور کنند مسلمان اَم
حاج سید مجید بنی فاطمه-شب 5 صفر 1394-شهادت حضرت رقیه-شور-حسینیه ریحانة الحسین