شیعیان را گر شفیعی هست؛لبخند شماست
گوشه چشمی از نگاه؛بی همانند شماست
نور حق در بند نتوان کرد؛حتی لحظه ایی
قلب عالم تا جهانی هست؛دربند شماست
ذره،ذره تار و پودم،وصفتان را میخواند؛تا ابد جان،خاکِ پای آلِ طاها میماند
جانِ عالم،کلِ عالم،بر وجودت میبالد؛تا ظهور مهدی تو کل هستی میخواند
یامهدی،یامهدی،یامهدی
آسمان صحنتان،آقا چه نورانی شده؛با از لطف شما،این شهر رحمانی شده
یوسفم،از فیض دیدار تو،کنعان،سامراست؛یا ز انوار تو،سامراست،کنعانی شده
این جا چه نزدیکی به من؛مولای من یاابن الحسن
ای انتهای هر دعا؛ای ابتدای هر سخن
ذره،ذره تار و پودم،وصفتان را میخواند؛تا ابد جان،خاکِ پای آلِ طاها میماند
جانِ عالم،کلِ عالم،بر وجودت میبالد؛تا ظهور مهدی تو کل هستی میخواند
یامهدی،یامهدی،یامهدی
در میان این حرم،خورشید،پنهان کرده اند؛علم کامل را میان عشق،مهمان کرده است
جنت از انوار،قدسی حرم،روشن شده؛یا ز جنات این حرم رو نور باران کرده است
ای آنکه بر عالم سری؛مولا امام عسکری
با یک نظر مهمان خود؛تا عرش اعلی میبری
ذره،ذره تار و پودم،وصفتان را میخواند؛تا ابد جان،خاکِ پای آلِ طاها میماند
جانِ عالم،کلِ عالم،بر وجودت میبالد؛تا ظهور مهدی تو کل هستی میخواند
یامهدی،یامهدی،یامهدی